
اختلال شخصیت وابسته چیست؟
DPD گونهای اختلال روانشناختی است که در آن احساس نیاز و وابستگی به اطرافیان بهطور غیرمنطقی مشاهده میشود. شخص برای برطرف کردن انواع نیازهای خود وابسته و متکی به اطرافیان است و اگر به خواستههایش بهطور کامل پاسخ داده نشود دچار کاهش اعتمادبهنفس، اضطراب و یا افسردگی میشود.
وابستگی این افراد تنها به خواستههایشان محدود نمیشود بلکه در انتخابها و تصمیمگیریهای زندگی خود نیز دائماً از بقیه کمک میخواهند. گاهاً برای اینکه طرف مقابل از آنها ناراحت نشود و یا آنها را ترک نکند، مخالفت خود نسبت به مسائل مختلف را اعلام نمیکنند.
یک ترس همیشگی از تنها شدن و یا تنها ماندن در این افراد آنها را وادار میکند همواره برای ماندن در رابطه عاطفی یا ایجاد رابطه عاطفی جدید تلاش کنند. همواره احساس میکنند که باید شخص دومی برای مراقبت و حمایت از آنها حضورداشته باشد.
ریسک درگیری با این اختلال چه کسانی را تهدید میکند؟
ممکن است عواملی مانند ارث و ژن در ایجاد آن دخیل باشند؛ اما بیشتر مواقع این رفتار منشأ اکتسابی دارد. آمار نشان میدهد زنان و فرزندان آخر درصد بیشتر جامعهی مبتلایان را تشکیل میدهند.
فردی که توسط والدین سختگیر با توجه افراطی پرورش مییابد، درخطر ابتلا قرار میگیرد. از طرف دیگر، همهی انسانها در کودکی نیازمند حمایت و تأیید والدین هستند. بنابراین اگر پدر، مادر یا شخصی در جایگاه شبیه به آن، کودک را ترک کند، ترس از دست دادن تا بزرگسالی همراه وی خواهد بود.
تجربه نقلمکان یکی از نزدیکان به شهر یا کشور دیگر و خارج شدن از یک رابطهی طولانیمدت درزمانی که آمادگی آن را نداشتند میتواند تأثیرگذار باشد.
آیا راهی برای پیشگیری از اختلالات روانی هست؟
علائم
شخص برای از دست ندادن اطرافیان خود دست به هر کاری میزند. در ذهن او، بسیار حائز اهمیت است که مورد تأیید و پذیرش نزدیکان خود باشد. برخی فعالیتها را خلاف میل خود و تنها برای جلب نظر شخصی که با او در رابطهی عاطفی است انجام میدهد.
در حالتی که نظر یا حمایت دیگران را نداشته باشند نمیتوانند فعالیت جدیدی را شروع کنند. حتی اگر بهندرت بهتنهایی دست به اقدام زنند، یا با تأیید شخص دیگر کارهای خود را شروع کنند، با قطع این حمایت به پایان رساندن آن کار برایشان مشکل یا غیرممکن میشود.
بهراحتی خود را سرزنش میکنند. بااینکه تقریباً هیچوقت از دیگران انتقاد نمیکنند؛ انتقادهای وارده به خود را کاملاً میپذیرند. بیشتر مواقع برای داشتن احساس خوب، نیازمند تأیید دیگری هستند. اگر احساس کنند شخصی از آنها ناراحت شده و یا موفق نشدند تا خواستهی او را بهخوبی اجرا کنند، فوراً از او عذرخواهی میکنند.
احتمال دارد در مسیر زندگی خود با افرادی سوءاستفاده گر برخورد داشته باشند. در این مواقع خواستههای طرف مقابل را انجام میدهند و نارضایتی خود از مسائل گوناگون را اعلام نمیکنند. خارج شدن از رابطه حتی درصورتیکه آزار ببیند برایشان سخت است. اگر تهدید شوند که رابطهشان به پایان میرسد، تمام تلاش خود برای حفظ آن را میکنند.
زمانی که فرد تنهاست نمیتواند فعالیتهای خود را بهدرستی پیش ببرد و همواره احساس میکند برای انتخابهای ساده و اولیه، و یا تصمیمهای مهم کاری خود نیازمند تأیید و نظر دیگران است. قابلانتظار است که درانجام مسئولیتهای شغلی خود با مشکلات جدی برخورد کنند. معمولاً مسئولیت کارهایی مانند تعویض منزل، خرید ماشین و غیره را دیگری واگذار میکند.
ازآنجاکه مخالفت برای آنها آسان نیست، پتانسیل بالایی برای درگیرشان با مخدرها یا الکل دارند. در یک سری شرایط خاص ممکن است مخالفت با نظر دیگران، او را تنها کند؛ پس هر آنچه به او گفته میشود را میپذیرد. از طرف دیگر ترک این مواد به خاطر ماهیت وابستهی این اشخاص دشوارتر خواهد بود.
شخص همواره دچار تفکرات منفی کاذب دربارهی خود است و این به تشویش او میافزاید. با کوچکترین حرف یا انتقاد به هم میریزد و سعی در عذرخواهی و اصلاح آن دارد. از طرفی ممکن است اضطراب و نگرانی در او به حدی برسد که اشتهای اورا تحت تأثیر قرار دهد و میل به غذا خوردن در او از بین برود.
ازجمله خطراتی که برای ارتباطات با دیگران مشکل ایجاد میکند، ترس از ابراز وجود خود است. احتمالان هست که فرد زمان آشنایی قبل ازدواج، قسمتهایی از خود که باسلیقهی طرف مقابل در تضاد است را پنهان کند تا شخص او را رها نکند. این رفتار بعدها به مشکلات بزرگی تبدیل میشود که هم برای شخص و هم برای شریک زندگی او دردسرساز است.
پیشگیری
برای پیشگیری از آن راه خاصی وجود ندارد ولی میتوان به کودکان آموخت که مسائل گوناگون را چگونه بدون کمک از اطرافیان حل کنند. داشتن رابطه صمیمی با حداقل یک نفر از اطرافیان نیز میتواند احتمال ابتلا به این بیماری را در کودک از بین ببرد.
درمان
معمولاً مبتلایان بسیار دیر برای درمان اقدام میکنند. این بیماری بدون کمک رواندرمانگر قابلدرمان نیست. همیشه اول ویژگیهای جسمی و فیزیکی فرد بررسی میشود تا پزشک مطمئن شود بیماری دیگری باعث بروز نشانهها نشده است. درمان دارویی خاصی برای این بیماری وجود ندارد اما اگر شخص دچار عواقب گوناگون مانند استرس، اضطراب و یا افسردگی شده باشد داروهایی برای بهبود و کنترل آن دریافت میکند.
معمولاً افراد نه به خاطر این اختلال، بلکه به خاطر عوارض ناشی از این اختلال به روانکاو احتیاج پیدا میکنند. فرد گمان میکند اضطراب و تشویش او است که نیاز به درمان دارد درحالیکه در جلسات رواندرمانی دلیل اصلی و عامل به وجود آورندهی نگرانی کشف میشود.
رواندرمانگر ابتدا به بررسی و تحلیل کودکی شخص میپردازد. از سری مهارتهایی که نیاز به تقویت دارد اعتمادبهنفس و عزتنفس است. روانکاو به بیمار میآموزد که میتوان مستقل و بدون نیاز به دیگران زندگی کرد. درمانجو متوجه میشود که تصمیمگیری برای مسائل بزرگ و کوچک باید به دست خود شخص انجام شود.
یکی از نگرانهایی که در برخورد با دیگر بیماران وجود ندارد وابستگی شخص به پزشک خود است. خطری که عمدتاً در جلسات ابتدایی مشاوره وجود دارد، وابسته شدن فرد به روانکاو خود او در طی پروسهی درمان است. ازاینرو درمانگر باید دقت کافی برای جلوگیری از این رخداد را داشته باشد.
باید در ابتدای درمان به شناسایی افراد درجهیک زندگی بیمار پرداخت. ممکن است یک انسان سوءاستفاده گر یا سلطهجو در رابطهی خود با این فرد موازین اخلاقی را رعایت نکند و به او آزار برساند. در این صورت باید در اولین فرصت فرد را متوقف کرد.
راه دیگر برای بهبود وضعیت شخص، ارتباط با افراد جدید است. هنگامیکه دایرهی دوستانش را گسترش دهد، نگرانی بابت تنها ماندن و نیاز او به افراد قبلی کاهش مییابد. هرچه سن درمانجو بیشتر باشد، پروسهی درمان طولانیتر بوده و ایجاد تغییر در شخصیت دشوارتر است.
جمعبندی
اختلال شخصیت وابسته عمدتاً با عنوان( Dependent personality disorder) تعریف میشود. اساس آن وابستگی غیرطبیعی و ترس غیرمنطقی از تنها ماندن است. درمان آن زمانبر است اما تأثیرات مثبت آن در زندگی شخص قابلانکار نیست.